
عاشق خودت باش
پیش از آن که عاشق شوی یا دیگری را عاشق خودت کنی، حتی قبلتر از آن که برق نگاهش، صدای گیرایش، بوی عطرش، تاب موهایش و هندسهٔ اندامش، چشمان و گوشها و افکارت را درگیر کند، و خیلی زودتر از آن که هوس کنی در نمنم باران پائیزی، دست کسی را بگیری، قدم بزنی و در جوابِ «چه صنمی باهاش داری» بگویی «صنممه» ، باید اول از همه عاشق «خودت» شوی! و به خاطر دل و روح خودت، زندگی کنی و بعد از آن که «خودت» را خوب و عاشقانه شناختی، آن موقع به خودت اجازه بدهی که عاشقش شوی یا عاشقت بکنی؛ و اِلا حق نداری بهدست آوردنِ قلب و روان و جسمِ هیچ جنبندهای را حتی از ذهنت هم عبور بدهی!
(عاشق باش!)