
ملبورنازو
۱۹ سال؛ یعنی نزدیک به ۲ دهه تلخی، سیاهی، جنگ، تحریم، کمبود، فشار، اخبار ناگوار، کوپن… خلاصهترش میشود: ۲۰ سال استشمام عطر بدبوی مرگ…
ملتی که نهتنها امیدش را از دست رفته میدید بلکه حتی فراموش کرده بود «امیدواری» چه شکلی است و شادی چه طعمی دارد، به یک باره تمام گمشدههای آن ۱۹ سال را در ساق پای کشیدهٔ ۱۰ توپزن و پنجهٔ پرتوانِ دروازهبانی دیدند که چیزی به اسم «غیرت» و «عشق» همزمان در خونشان جریان داشت و آمده بودند که این بار نه برای کشتن، بلکه برای لبخند مردمان مظلوم و صلحدوستشان، بجنگند…
آنها حِماسهای را رقم زدند که نه از خاطرِ آن مستطیل سبز فراموش میشود و نه از خاطرهٔ مشترک یک ملت؛ آن روز برای اولین بار خیابانها رنگِ «خودجوش» بودن واقعی را دیدند آن هم بدون دستور و تبلیغات…
و حال ۲۳ سال گذشته و هنوز با یادِ «۸ آذر ۱۳۷۶» خوشحال میشویم، بیآنکه حواسمان باشد آخِرین باری که همه با هم و یکصدا، شاد بودیم، همان روزِ بازی ایران و استرالیا بود؛ یعنی چیزی که دیگر هیچ وقت حتی نزدیکش هم نشدیم… چشم و دل همگیمان روشن!
(تیتر: «Melbournazo» در انگلیسی به معنای «عذاب ملبورن» است)
خلاصهٔ بازی ایران و استرالیا با گزارش جواد خیابانی ۸ آذر ۱۳۷۶