بایگانی دسته: تاریخ

دُم

با استاد عزیزی صحبت سر این بود که چرا ما هر چی میگیم تعبیر به سیاه‌نمایی و حرف سیاسی می‌شه؟ حکایتی رو برام تعریف کردن که حیفم اومد با شما در میون نذارم. فرمانفرما، نخست‌وزیر احمدشاه قاجار به سیدحسن مدرس پیغام داده بود که: لطفاً حضرت آیت‌الله  آن‌قدر به ما پیله نکنند و پا روی…

بیشتر بخوانید

بی‌هویتی

دلبندِ عزیزم، سلام. امیدوارم زمانی که این نوشته رو می‌خونی، حالت خوب باشه. می‌دونی بابا جان، تاریخ صرفاً «مهندسی اموات» و دونستن چند تا جنگ و اسمِ بی‌اهمیت که هیچ تأثیری روی امروزِ ما ندارن، نیست! هویتته، شناسنامه‌اته، پیشینه‌اته، سندیه که ثابت می‌کنه تو از زیر بوته عمل نیومدی و والدینی داری و اونا هم…

بیشتر بخوانید

بی‌سوادی تاریخی

یک اصلی داریم که «تاریخ را فاتحان می‌نویسند» و یک حقیقتی هم هست که «هنوز هیچ کتاب تاریخی بی طرفانه، صادقانه و واقعی نوشته نشده» اما یک بحثی هم هست که «انصافِ تاریخی باید داشت». ما به هر دلیلی، شخصی، سیاسی، اعتقادی، فرهنگی و… امکان دارد دل‌باخته یا متنفر از فرد یا افرادی متعلق به…

بیشتر بخوانید

فردای داغ

دقیقاً یک روز بعد از سقوط بود؛ یکی از مشتری‌های قدیمی‌مون عکس زوجی رو آورده بود که براشون چند تایی چاپ و شاسی کنیم (برای اطلاع دوستانی که نمی‌دونن: ما عکاسی داریم) به محضی که فایل رو باز کردم گفتم خدایا خداوندا، چقدر این دو جوانِ رعنا و زیبا، آشنان! هر چی فکر کردم کم‌تر…

بیشتر بخوانید

آبانگان

روزی که افراسیاب، پادشاه بدنامِ تورانی سرانجام سقوط کرد، پس از ۷ سال باران بارید و برکت و زندگی به ایران بازگشت؛ از آن زمان، ایرانیان دهم آبان را روز ستایش ایزدبانوی آب «آناهیتا» قرار داده و جشنِ «آبانگان» را به یادگارِ آن روزگار، فرخنده می‌دارند. (تصویر: کاسهٔ نقره‌ایِ طلاکاری شده با نقشِ آناهیتا، متعلق…

بیشتر بخوانید

پایان شب سیه، سفید است

ضحاک: نام وی در اوستا به صورت آژی‌داهاکا، آمده است و معنای آن مار اهریمنی است. در شاهنامه پسر مرداس و فرمانروای دشت نیزه‌وران است. او پس از کشتن پدرش بر تخت می‌نشیند. ایرانیان که از ستم‌های جمشید به ستوه آمده بودند، به نزد ضحاک رفته و او را به شاهی بر می‌گزینند. ابلیس دستیار…

بیشتر بخوانید

آقای طلایی

آقایی شاید ۴۰ و چند ساله، با قد متوسط، هیکلی قدری تپل، با ریش پروفسوری قهوه‌ای روشن، که از دکمهٔ بالای بازِ پیراهن سفیدش هم گوشهٔ زنجیرش مشخص بود و ساعتی طلایی هم به دست داشت؛ حدود ساعت ۳ بعد از ظهر، دیدیمش. اون وقت روز نمی‌شه از آدم‌ها توقعِ روی خوش داشت و همین…

بیشتر بخوانید

راهنمای عاشق

سفرنامه‌ای که برای مسابقهٔ «هزار و یک سفر» (بخش «خاطره‌نویسی») وبسایت علی‌بابا نوشته بودم اما به دلیل نامعلومی رد شد را حیفم آمد شما مطالعه‌اش نکنید! با ذکر این توضیح که این نوشته قدری از ساختار مسابقه خارج شده و تغییراتی در آن اعمال شده. تابستان ۱۳۸۶ بود، که تصمیم گرفتیم برای سومین بار راهی…

بیشتر بخوانید

آزادی/شهیاد گردی

سال‌هایی به قدمت عمرم بود که دلم می‌خواست مجموعهٔ میدان «آزادی» (یا به قول قدیمی‌ترها «شهیاد آریامهر») را از نزدیک ببینم اما فرصتش هیچ‌گاه دست نداد تا همین چهارشنبه که به طور کاملاً اتفاقی و بدون برنامه‌ریزی قبلی، سر از این بنای سرشار و لبریز از هزاران خاطره و ماجرا در همین تاریخ کمی بیش…

بیشتر بخوانید

زیر سایه

آدمیزاد بالفطره سایه رو دوست داره، ازش امنیت می‌گیره، تو گرما خنکی نصیبش می‌شه و تو سرما خیس نشدن، وسط هیاهو بهش آرامش میده، به وقت عاشقی عاشقانه‌ها سراغش میاد و به وقت تنهایی هم تفکر؛ سایه همون قدری برای زیستن لازمه که نور خورشید. اما، بعضی سایه‌ها، جنسِ امنیت و آرامش و عشق و…

بیشتر بخوانید

جانِ مریم

امروز زادروز بزرگی‌ست (فا/En) که ثابت کرد می‌توان ایرانی، مسلمان، متأهل، دارای فرزند و البته زن بود اما چنان جوینده و بالنده باشی که تا پیش از ۴۰ سالگی به بالاترین مدارج و مدارک تخصصی برسی و دنیای «علم» را به حضور و بروزت مفتخر کنی طوری که کسی دیگر برایش مهم نباشد تو در…

بیشتر بخوانید

دشمنِ دشمنت دوستت نمی‌شه!

جبر جغرافیا این گونه است که شما به ناچار و بی‌آنکه دلخواهت باشد: ۲۵ سال مستقیماً درگیر جنگ با همسایه‌ات بودی و در نتیجهٔ این حملات (+ و +) ناچار به از دست دادنِ بخش‌های مهمی از خاکت، پرداخت غرامت به «متجاوز» (!) از جیب بیت‌المال، مصادرهٔ ادوات نظامیِ «قربانیِ تجاوز»، از دست دادن امتیاز…

بیشتر بخوانید

تا ابد داغدار شماییم

فاطمه (سروه) پساوند، عایشه (سنور) پورقادری، آرش پورضرابی، پونه گرجی، شکوفه چوپان‌نژاد، سارا سعادت، صبا سعادت، ناصر پورشعبان اوشیبی، فیروزه (فرزانه) مدنی، سوزان گل‌باباپور، فرید آراسته، غنیمت اژدری، ایمان آقابالی، روجا آزادیان، سعید طهماسبی خادم اسدی، نیلوفر ابراهیم، بهناز ابراهیم خوئی، رامتین احمدی، سید مهران ابطحی فروشانی، اردلان ابن‌الدین حمیدی، نیلوفر رزاقی خمسی، کامیار ابن‌الدین…

بیشتر بخوانید

هر روز

هر روز بی‌تفاوت از کنار یکدیگر می‌گذریم، بی‌آن‌که برایمان اهمیتی داشته باشد آنی که از کنارمان می‌گذرد، کیست و چیست و چه کاره است و چه در سر دارد؟ اهمیتی نمی‌دهیم به این‌که آن شخص، شاید صنعتگری مطرح، هنرمندی سرشناس، سیاستمداری برجسته، عاشقی به وصالِ یار رسیده، دل‌داده‌ای دل‌شکسته، داغدارِ فرزند یا والدین، مجرمی خطرناک…

بیشتر بخوانید

ایوان خسرو

نسخهٔ شنیدنی این پست با صدای خانم معصومه خسروی: به جسمِ رو به احتضارش، به تَرَک‌ها و شکاف‌های پیاپیِ روی بدنش، به غمی که در بند بندِ وجودش نهفته و حتی به بُغضی که زمینِ زیر پایش دارد، خوب نگاه کنید… هیچ کسی اندازهٔ این تنِ رنجور، رکورددار نیست؛ رکورددارِ دیدن و آن هم دیدنِ…

بیشتر بخوانید

تحمل

به این عکس با دقت نگاه کنید؛ این‌جا تهران، سفارت شوروی (روسیهٔ فعلی) ، اوایلِ آذرِ سال ۱۳۲۲ است و این‌ها هم (از راست) سرانِ بریتانیا، آمریکا و شوروی (وینستون چرچیل، فرانکلین روزولت و ژوزف استالین) هستند که تشکیل جلسه دادند در مورد آیندهٔ جهان بعد از جنگ دوم جهانی تصمیم‌گیری کنند. اجازه بدهید قدری…

بیشتر بخوانید

error: