بایگانی برچسب: صنم

دیکتاتور
از آنجایی که هیچ چیز در جهان مطلق نیست، حتی دیکتاتور بودن هم لزوماً بد نیست، میشود دیکتاتور خوب باشی و دعای خیر بدرقهٔ راهت باشد! نترس! سرم جایی نخورده! چیزی هم مصرف نکردم! در واقع دارم مانند بقیهٔ دیکتاتورها از خودم تعریف میکنم! دیکتاتوری که تحمل ندارد صدایی جز خودش در گوش تو بپیچد!…

حاشیهنویسی
جایی میخواندم قدیمترها رسم نبوده حاشیهٔ دور کاغذ را سفید بگذارند اما این قدر موشهای شکمچران، دور کاغذها را جویده و مطالبِ بعضاً ارزشمند آن دوُر را از بین بردند که تصمیم گرفتند قدری حاشیهٔ سفید دور کاغذها در نظر بگیرند که اگر هم موشها هوس کاغذخوری به سرشان زد، به محتوای اصلی آسیب وارد…

قهوه
نسخهٔ شنیدنی این پست با صدای آقای سورنا صدر: همیشه برایام مرموز بودی؛ خودت، طعمت، رنگت، زمانت، شیوهات، پیش و پَسَت، همه و همه چیزت در مرموزانهترینِ حالتهاست. هیچگاه دوستت نداشتم ولی از تو متنفر هم نبودم؛ شاید به خاطر همین هم هست که تعداد دفعاتِ تجربه کردنت طوری کمتعداد بوده که میتوانم بشمارم! بین…

جنگ جهانی سوم
نسخهٔ شنیدنی این پست با صدای خانم معصومه خسروی: نمیدانم به کدام چَشمَت نگاه کنم؟ چرا که متحدِ هر یک شوم آن دیگری ناراحت میشود! آخِر مگر میشود بینِ آنی که چشمک میزند و آنی که شیطنتآمیز، صدایم میکند، یکی را انتخاب کنم؟ بله! چشمان تو، آدم را تماشا نمیکنند، صدا میزنند! صدایشان را هم…

جنس موافق
نسخهٔ شنیدنی این پست با صدای خانم زهرا حبیبی: برای تو مینویسم! تویی که نه میدانم کیستی، نه میدانم کجایی، نه میدانم چه شکلی هستی و نه حتی میدانم که قرار است کِی تو را ببینم؟ اما برایت مینویسم؛ برای تویی که نامت «جنس مخالف» است اما در واقعیت، موافقترین با جنس منی؛ با خلقوخویم،…

عاشق خودت باش
پیش از آن که عاشق شوی یا دیگری را عاشق خودت کنی، حتی قبلتر از آن که برق نگاهش، صدای گیرایش، بوی عطرش، تاب موهایش و هندسهٔ اندامش، چشمان و گوشها و افکارت را درگیر کند، و خیلی زودتر از آن که هوس کنی در نمنم باران پائیزی، دست کسی را بگیری، قدم بزنی و…