بایگانی برچسب: نهنگ

نهنگِ زبالهبَر
ساعت از ۰۰:۰۰ گذشته بود و شهر چنان در سکوت و سکون غرق شده بود که میشد باور کرد هیچ مخلوقی از مخلوقات خدا بیدار نیست و اگر هم هست، ترجیح میدهد خلوت شب را به هم نزند، مانند خودم که بیصدا پشت پنجره ایستاده بودم و به دلبریِ زوجِ «مِه غلیظ و چراغهای یکی…