سمعی

بوی عیدی
از محل کارم که در میآیم، میبینم عدهای گوشهای تجمع کردهاند، نزدیکتر که میشوم، صدای ویولنش را میشنوم؛ میان جمعیت میروم، مردِ سالداری را میبینم که «کودکانه» (بوی عیدی) فرهاد را مینوازد. کمی جلوتر دو همنواز با سازهای سنتیشان، حال و هوای بعد از تحویلسال را ارائه میکنند. چند قدم جلوتر عزیزِ گیتاریستی که مشخص…

قهوه
نسخهٔ شنیدنی این پست با صدای آقای سورنا صدر: همیشه برایام مرموز بودی؛ خودت، طعمت، رنگت، زمانت، شیوهات، پیش و پَسَت، همه و همه چیزت در مرموزانهترینِ حالتهاست. هیچگاه دوستت نداشتم ولی از تو متنفر هم نبودم؛ شاید به خاطر همین هم هست که تعداد دفعاتِ تجربه کردنت طوری کمتعداد بوده که میتوانم بشمارم! بین…

خوب، بد، زشت
همزمان با مطالعه، بشنوید: موسیقی فیلم «خوب، بد، زشت» با آهنگسازی انیو موریکونه محل کار ما کنار خیابان نیست، چند پلهای را باید طی کنید تا برسید طبقهٔ اول. راهروی نسبتاً پهنی است و همه جایش هم سرامیک شده، به خاطر همین کسی در آن قدم بگذارد صدای پایش به راحتی در ساختمان میپیچد، صدای…

تا ابد داغدار شماییم
فاطمه (سروه) پساوند، عایشه (سنور) پورقادری، آرش پورضرابی، پونه گرجی، شکوفه چوپاننژاد، سارا سعادت، صبا سعادت، ناصر پورشعبان اوشیبی، فیروزه (فرزانه) مدنی، سوزان گلباباپور، فرید آراسته، غنیمت اژدری، ایمان آقابالی، روجا آزادیان، سعید طهماسبی خادم اسدی، نیلوفر ابراهیم، بهناز ابراهیم خوئی، رامتین احمدی، سید مهران ابطحی فروشانی، اردلان ابنالدین حمیدی، نیلوفر رزاقی خمسی، کامیار ابنالدین…

جنگ جهانی سوم
نسخهٔ شنیدنی این پست با صدای خانم معصومه خسروی: نمیدانم به کدام چَشمَت نگاه کنم؟ چرا که متحدِ هر یک شوم آن دیگری ناراحت میشود! آخِر مگر میشود بینِ آنی که چشمک میزند و آنی که شیطنتآمیز، صدایم میکند، یکی را انتخاب کنم؟ بله! چشمان تو، آدم را تماشا نمیکنند، صدا میزنند! صدایشان را هم…

نهنگِ زبالهبَر
ساعت از ۰۰:۰۰ گذشته بود و شهر چنان در سکوت و سکون غرق شده بود که میشد باور کرد هیچ مخلوقی از مخلوقات خدا بیدار نیست و اگر هم هست، ترجیح میدهد خلوت شب را به هم نزند، مانند خودم که بیصدا پشت پنجره ایستاده بودم و به دلبریِ زوجِ «مِه غلیظ و چراغهای یکی…

جنس موافق
نسخهٔ شنیدنی این پست با صدای خانم زهرا حبیبی: برای تو مینویسم! تویی که نه میدانم کیستی، نه میدانم کجایی، نه میدانم چه شکلی هستی و نه حتی میدانم که قرار است کِی تو را ببینم؟ اما برایت مینویسم؛ برای تویی که نامت «جنس مخالف» است اما در واقعیت، موافقترین با جنس منی؛ با خلقوخویم،…

مژگان
خانه ساکت و آرام است و مطابق معمولِ تمامِ ظهرگاهان، همه خوابند و من تنها بیدارِ جمع. در خلوت خود نشستهام و همزمان با نوشتنِ چیزها، صدای مژگان جانِ شجریان در گوشم میپیچد که به یاد پدر، «همراه شو عزیز» میخواند و احساس و هنر را توامان بر تک تک ذرات تنم مینشاند… اجرای «رزم…

ایوان خسرو
نسخهٔ شنیدنی این پست با صدای خانم معصومه خسروی: به جسمِ رو به احتضارش، به تَرَکها و شکافهای پیاپیِ روی بدنش، به غمی که در بند بندِ وجودش نهفته و حتی به بُغضی که زمینِ زیر پایش دارد، خوب نگاه کنید… هیچ کسی اندازهٔ این تنِ رنجور، رکورددار نیست؛ رکورددارِ دیدن و آن هم دیدنِ…